به گزارش فارس، "عبدالحمید شهرابی "، مسؤل بخش تحقیقات و برنامهریزی «خانه آمریکای لاتین»(HOLA)، با انتشار یادداشتی در خصوص گسترش مناسبات مابین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدراتیو برزیل تصریح کرد، مسؤلان جمهوری اسلامی در گسترش مناسبات با کشور برزیل این واقعیت را باید ملحوظ دارند که یکی از اهداف اصلی برزیل در گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و بینالمللی، برخورداری از جایگاهی بهتر در چانهزنی و کسب امتیازات بیشتر از ایالات متحده و کشورهای ثروتمند اروپائی است. به عقیده این کارشناس مسائل آمریکای لاتین، تفاوت این خط مشی با شیوه تعاملات بینالمللی کوبا و ونزوئلا موضوع مورد بحث را روشنتر میکند.
مطابق اظهارات شهرابی، به رغم توانمندیهای اقتصادی برزیل، حفظ منافع ملی ایران در گسترش روابط اقتصادی با آن کشور تأکید بر این نکته را ضروری میسازد که جهتگیری برزیل چه در روابط اقتصادی داخلی و منطقهای و چه در معاملات بینالمللی، توسط منافع مادی اقلیت سرمایهدار این کشور آمریکای جنوبی تعیین میشود. وی میافزاید: موقعیت ممتاز این اقلیت به علت مالکیت و کنترل منابع غنی اقتصادی برزیل و پیوندهای مابین سرمایهداران برزیلی و شرکتهای فراملیتی، علاوه بر این که علت فقر فاحش بخش عظیمی از جمعیت و فاصله و شکاف عظیم مابین فقر و ثروت در این کشور را آشکار میکند، بر ضرورت هوشیاری ایران در حفظ منافع ملی خود در گسترش روابط اقتصادی با برزیل تأکید مضاعف دارد.
متن کامل یادداشت مورد اشاره در ادامه می آید./
* * * * *
سفر سال گذشته رئیس جمهوری اسلامی ایران، دکتر احمدینژاد به برزیل جلوهای ویژه از تحولات به وجود آمده در روابط بینالمللی را به نمایش میگذارد - جلوهای که نقش پررنگ و وزنه فزاینده نیروهای خارج از نظام سلطه امپریالیسم را در آرایش صحنه مناسبات سیاسی بینالمللی به وضوح نشان میدهد. برای فهم روشنتر از تغییر و تحولات به وجود آمده در این زمینه کافی است وضعیت دو کشور ایران و برزیل در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را با آنچه که امروز میگذرد مقایسه کنیم.
حاکمان ایران و برزیل در آن دوران بدون اجازه اربابان امپریالیستی خود آب نمیخوردند و در واقع نقش مجریان سیاستهای نظام سلطه لیبرالیسم نو را در کشورهای متبوع خود بازی میکردند. برزیلی که در دوران استعمار جمعیت زیر 4 میلیونی ساکنین بومی اش در اثر کشتار و امراض وارداتی نیروهای اشغالگر به 300 هزار نفر کاهش یافته بود - جمعیت فعلی برزیل حدود 200 میلیون نفر است- سرنوشت خود را به دست بانکداران و صاحبان صنعت آمریکایی و شرکت های چند ملیتی و حکومت های مطیع آنان سپرده بود؛ و ایرانی که زمانی در گذشته تاریخی خود بزرگترین قدرت جهان محسوب می شد، اینک خار و تحقیر شده، تحت حکومت خفقان سلطنت دست نشانده ایالات متحده، در کنار اسرائیل به پایگاهی مطمئن برای حراست از منافع امپریالیسم در منطقه خاورمیانه تبدیل شده بود.
این وضعیت اکنون کاملا دگرگون شده است. امروزه، این رهبری انقلاب اسلامی است که سربلند و به عنوان پیشتاز ملت ایران، پرچم استقلالطلبی سرزمین عزیز مادریمان را دست گرفته و با صدای رسا اعلام میکند که این ملت در پاسداری از انقلاب اسلامی خود حاضر به عقبنشینی نیست. این روحیه و اقتدار کجا و آن ذلت کجا؟ به راستی که اوضاع دگرگون شده است.
اگر آن روزها اکثریت مطلق حکومتهای آمریکای لاتین را دیکتاتورها و صاحبمنصبان متکی به نیروهای اولیگارشی وابسته به امپریالیسم تشکیل میدادند، امروزه این روستائی سرخپوست در بولیوی و آن فرزندان و نوادگان "سیمون بولیوار " و "آگوستینو ساندینو " در ونزوئلا و نیکاراگوئه هستند که با رأی مردمی به قدرت رسیده و با پشتوانه حمایت ملتهایخود ادامه سلطه امپریالیسم جهانی در آمریکای لاتین را به چالش کشیدهاند. اکنون به جای یک دیکتاتور نظامی، رئیس جمهور منتخب مردم برزیل کسی است که از 12 سالگی زندگی کارگری خود را با واکس زدن کفش و فروشندگی در خیابان شروع کرده و بعدها رهبر مرکزی مهم ترین اتحادیه و حزب کارگری این کشور قدرتمند آمریکای لاتین شده است.
جبهه مقاومت در آمریکای لاتین از اواخر دهه گذشته رو به گسترش بوده و سنگرهای جدیدی را در مقابل نظام سلطه گشوده است. این جبهه علاوه بر ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه، چتر خود را در کشورهای اکوادور، هندوراس و پاراگوئه نیز گسترده و یارانی جدید در اروگوئه و برزیل و حتی در شیلی و آرژانتین پیدا کرده است. اگر تا دیروز این کوبا بود که میبایست با تجاوزات و تهدیدات نظامی و محاصره اقتصادی ایالات متحده و دخالت آن در سرکوب و منحرف کردن مبارزات مردمی در سایر کشورهای آمریکای لاتین به انزوا درآید- که در نیامد- امروز این خود ایالات متحده و متحدین آن در منطقه، حکومت کشورهائی چون کلمبیا و پرو هسستند که به انزوا کشیده شدهاند. جملهای از "جورج بوش " رئیس جمهور وقت آمریکا به همتای آرژانتینیاش در پایان اجلاس سال 2005 کشورهای آمریکائی این انزوا را فاش میکند. بعد از این که طرح ایالات متحده برای ایجاد منطقه آزاد تجاری کشورهای آمریکائی به علت مخالفت تودهای در سراسر منطقه آمریکای لاتین و امتناع ونزوئلا، برزیل، آرژانتین، اروگوئه و پاراگوئه از حمایت این طرح در آن اجلاس با شکست قاطع مواجه شد، بوش گفته بود: "من تعجب میکنم. اینجا چیزی اتفاق افتاده که من پیشبینی نمیکردم. "
اهمیت روابط ایران و برزیل صرفا بدین خاطر نیست که این کشور به عنوان بزرگترین کشور آمریکای جنوبی نیمی از کل مساحت این منطقه را به خود اختصاص داده و با تولید ناخالص ملی بالغ بر 1600 میلیارد دلار در سال گذشته رتبه هشتم تولید در جهان را داشته و بعد از ایالات متحده و کانادا سومین قدرت اقتصادی کشورهای آمریکائی محسوب میشود. شاخصهائی از قبیل این که یک سوم تولید ناخالص ملی برزیل تولیدات صنعتی است و این واقعیت که برزیل در صنایع خودروسازی، صنایع سنگین، فولاد، صنایع نظامی، پتروشیمی و تولید فرآوردههای نفتی و صنعت هوائی جزو کشورهای پیشرفته است، اهمیت بررسی امکانات تعمیق روابط اقتصادی دو کشور ایران و برزیل را تأکید میکند. لکن، با توجه به نقش محوری برزیل در اتحادیههای منطقهای آمریکای جنوبی و مشخصا در اتحادیه ملل آمریکای جنوبی (اوناسور) با عضویت 12 کشور و در بازار جنوب (مرکوسور) با عضویت برزیل، آرژانتین، اوروگوئه و پاراگوئه (به عنوان اعضاء اصلی) و ونزوئلا، شیلی، بولیوی و اکوادور (به عنوان اعضاء همکار)، و با توجه به وزنه قابل توجه این اتحادیهها در روابط منطقهای و بینالمللی، اهمیت روابط ایران و برزیل از ملاحظات صرفا تجاری فراتر رفته و ضرورت اتخاذ استراتژی و جهتگیری تقویت روابط همه جانبه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مابین دو کشور مطرح میشود.
در شرایط تداوم یافتن تحریمهای اقتصادی ایالات متحده علیه ایران، استفاده از ظرفیتهای اقتصادی برزیل با حفظ منافع ملی ایران موضوعی است که میبایست بیش از گذشته مورد توجه مقامات مسؤل در جمهوری اسلامی قرار گیرد. برزیل هم به لحاظ صنعت و هم به لحاظ کشاورزی از بنیه قوی برخوردار است. این کشور که قبلا 70 درصد از نیاز خود به محصولات نفتی را از خارج تأمین میکرد، در سال 2006 میلادی در این حوزه به خودکفائی رسید. این کشور اکنون دارای ظرفیت بالائی در پالایش و تولید محصولات نفتی میباشد. برزیل با ظرفیت تولید سالانه 58000 مگاوات برق یکی از تولیدکنندگان عمده نیروی هیدروالکتریک به شمار میرود و 92 درصد از نیاز داخلی خود برای مصرف برق را تأمین میکند و بیش از 10 سال است که از اولین راکتور اتمی خود بهرهبرداری میکند. این کشور با بهره مندی از ذخایر اورانیوم در حال ساخت دومین نیروگاه هسته ای خود میباشد. ذخائر عظیم آهن و منگنز مواد خام اولیه برای تولید و صادرات کالاهای صنعتی برزیل را فراهم میکنند و معادن نیکل، قلع، کروم، بوکسیت، برلیوم، مس، سرب، تنگستن، زینک و طلا نیز نیازهای صنعتی برزیل را تأمین میکنند.
برزیل همچنین از تولیدات متنوع کشاورزی بهرهمند است. این کشور بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده شکر و قهوه در جهان است و علاوه بر این دو محصول در صادرات جهانی دانههای سویا، گوشت، مرغ یخزده و اتانول نیز بالاترین رتبه را دارد. با احتساب صادرات برخی دیگر از کالاها چون کاکائو، محصولات جنگلی، تنباکو، آب پرتقال و میوههای مناطق حاره، محصولات کشاورزی و مواد غذائی 35 درصد از صادرات برزیل را تشکیل میدهند.
در این حال، به رغم توانمندیهای اقتصادی برزیل، حفظ منافع ملی ایران در گسترش روابط اقتصادی با آن کشور تأکید بر این نکته را ضروری میسازد که جهتگیری برزیل چه در روابط اقتصادی داخلی و منطقهای و چه در معاملات بینالمللی، توسط منافع مادی اقلیت سرمایهدار این کشور آمریکای جنوبی تعیین میشود. موقعیت ممتاز این اقلیت به علت مالکیت و کنترل منابع غنی اقتصادی برزیل و پیوندهای مابین سرمایهداران برزیلی و شرکتهای فراملیتی، علاوه بر این که علت فقر فاحش بخش عظیمی از جمعیت و فاصله و شکاف عظیم مابین فقر و ثروت در این کشور را آشکار میکند، بر ضرورت هوشیاری ایران در حفظ منافع ملی خود در گسترش روابط اقتصادی با برزیل تأکید مضاعف دارد. در همین راستا، این واقعیت را نیز باید ملحوظ داشت که یکی از اهداف اصلی برزیل در گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و بینالمللی، برخورداری از جایگاهی بهتر در چانهزنی و کسب امتیازات بیشتر از ایالات متحده و کشورهای ثروتمند اروپائی است. تفاوت این خط مشی با شیوه تعاملات بینالمللی کوبا و ونزوئلا موضوع مورد بحث را روشنتر میکند.
در حالی که برزیل به پشتوانه حجم بالای تولیدات صنتعی و کشاورزی خود سیاست تجارت آزاد مابین کشورهای عضو مرکوسور و حفظ جایگاه برتر برای سرمایهداری برزیل در این سازمان را دنبال میکند، کوبا و ونزوئلا ضمن حمایت از اقدامات مرکوسور در جهت فسخ روابط استعماری با قدرتهای استعمارگر و جایگزینی آن با روابط اقتصادی ملل آمریکای جنوبی، در سال 2004 میلادی اتحادیه "آلبا " را که مخفف "اتحادیه بولیواری برای کشورهای آمریکای لاتین " میباشد، تأسیس کردند. بعدها کشورهای بولیوی، نیکاراگوئه، هندوراس، دومنیکا و سنت وینسنت و گرنادین نیز به این اتحادیه پیوستند. طبق اصول آلبا، تعمیق همبستگی مابین ملل آمریکای لاتین و مبارزه علیه فقر و محرومیتهای اجتماعی نقطه کانونی استراتژی همکاریهای منطقهای را تشکیل میدهد. در این چارچوب مبتنی بر ارزشهای انسانی و ملاحظات نوعدوستی، کوبا عالیترین خدمات آموزشی، پزشکی و فرهنگی را با حمایت مادی ونزوئلا در اختیار محرومترین کشورهای آمریکای لاتین قرار میدهد و ونزوئلا همچنین منابع سوخت و انرژی را با قیمت پائینتر از قیمت بازار جهانی برای کشورهای فقیر آمریکای لاتین تأمین میکند. مطابق طرح پیشنهادی "هوگو چاوز "، رئیس جمهور ونزوئلا، چهار شرکت نفت منطقهای پتروکاریب، پتروسور، پترو آندینا و پتروآمریکا در راستای تأمین سوخت برای منطقه آمریکای لاتین، نفت را با تخفیف در اختیار 18 کشور منطقه کارائیب و آمریکای مرکزی قرار میدهند. بدینترتیب که این کشورها صرفا 40 درصد از قیمت نفت خریداری شده را در زمان خرید میپردازند و مابقی آن را طی مدت 25 سال با نرخ سود اندک پرداخت خواهند کرد. همچنین به منظور ایجاد پایههای صنعت در کشورهای عقب نگهداشته شده آمریکای لاتین و کاهش و قطع وابستگی این کشورها به ایالات متحده، شرکت نفت ونزوئلا (PDVSA) قراردادهای متعددی را با کشورهای این منطقه برای استخراج نفت و ساخت و راهاندازی پالایشگاه و ارائه کمکهای فنی-مهندسی در این زمینه منعقد کرده است. این نوع عملکرد قابلیتهای آلبا را برای تحقق بخشیدن به وحدت و یکپارچگی آمریکای لاتین که آرمان "سیمون بولیوار " و "خوزه مارتی " است، نشان میدهد.
اشاره به تفاوتهای موافقتنامهها و اتحادیههایی چون آلبا و مرکوسور به معنی تأیید یکی از آنها و نفی دیگری نیست. چرا که این نهادها به رغم تفاوت در ماهیت و عملکرد، وجوه اشتراکی دارند که باعث میشود در یک نقطه تلاقی کنند و آن مقابله با سیاستهای دیکته شده توسط دول امپریالیستی است - همان دولی که برای بیش از 5 قرن اراده خود را به کشورهای آمریکای لاتین تحمیل کردهاند. دو اتحادیه مرکوسور و آلبا هر یک مطابق ویژگیها و توانمندی خود، به درجات مختلف خارج از چارچوب نظام سلطه امپریالیستی برنامههای خود را به اجرا در میآورند. آلبا با نقش محوری کوبا و ونزوئلا طرحهای متعدد و متوالی را برای فقرزدائی و برقراری عدالت اجتماعی در آمریکای لاتین تکمیل میکند و برزیل به عنوان قدرتمندترین کشور عضو مرکوسور پیشنهاد تشکیل شورای دفاع کشورهای آمریکای جنوبی را مطرح میکند و با فروش جتهای جنگده نظامی به ونزوئلا توان انقلاب بولیواری در دفاع از خود را افزایش میدهد. اینجا نقطه تلاقی دو عملکردی است که قدرتهای سلطهگر را به چالش کشاندهاند. نگاه ایران باید متوجه این نقطه تلاقی باشد و حضور ایران به عنوان عضو ناظر در آلبا و مشارکت و همکاری فعالترآن در این اتحادیه میتواند جریان تحکیم پیوندهای انقلاب اسلامی با جبهه گسترده مقاومت ضد امپریالیستی در منطقه آمریکای لاتین را تسهیل و تسریع کند.
از آنجا که همبستگی و وحدت مابین ملت ایران و ملل آمریکای لاتین موقعیت مبارزات آزادیبخش در جهان را تقویت کرده و به همان نسبت نیز منافع دول سلطهگر را تهدید میکند، قدرتهای استعماری و در رأس آنها حکومت ایالات متحده تعمیق چنین روابطی را بر نمیتابند. هم از اینروست که امپراطوری ستمگر آمریکا از یکطرف با مستقر کردن پایگاههای نظامی خود در کلمبیا - در مرز ونزوئلا- و مهندسی کودتای هندوراس – به رغم تظاهر عوامفریبانه در مخالفت با آن – خشم خود را علیه آلبا و انقلاب بولیواری در آمریکای لاتین نشان میدهد. و یا این که با حمایتهای بیدریغ از رژیم اشغالگر و نژادپرست صهیونیستی و راهاندازی "جنگ نرم " به منظور براندازی جمهوری اسلامی عزم خود را برای متوقف کردن حرکت رو به رشد انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه و دیگر کانونهای مبارزاتی در جهان اسلام به نمایش میگذارد. از طرف دیگر، استکبار جهانی سعی میکند که با تهدید و تطمیع مانع از وحدت این دو کانون اصلی جبهههای مقاومت موجود در جهان شود. این سیاست خصمانه را باید به درستی درک کرد و پادزهر آن که طبق فرموده بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) همانا "اتحاد مستضعفین جهان از هر مرام و مسلک " میباشد را بهکار برد.
لکن، حرکت در جهت وحدت مستضعفین علاوه بر نظام سلطه مخالفین دیگری هم دارد. در این میان به غیر از نیروهای ضدانقلاب که تکلیفشان به علت همسوئی با دشمن امپریالیستی روشن است، آن عده از جریانات سیاسی که تأمین منافع خود را نه در مقابله بلکه در سازش با مستکبرین میبینند نیز از حرکت در جهت وحدت مستضعفین احساس خطر میکنند و علیه آن هشدار میدهند. اگر چه هشدار این جماعت با نوع دیگری از عوامفریبی بروز پیدا میکند. مثلا در توجیه مخالفت خود با همبستگی و حمایت ایران از انقلاب فلسطین و حزبالله لبنان و جبهه مقاومت آمریکای لاتین میگویند "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ". لکن نتیجه منطقی ناشی از مواضع سیاسی این گروه که نیروهای اصلیشان ترجیح دادهاند با نام "اصلاحطلب " شناخته شوند، در این زمینه با دشمن فرق چندانی نمیکند. صحبت اصلی نیروهایی که مرعوب قدرت های سلطه گر هستند این است که: باید سرمان را در لاک خود فرو بریم و کاری به کار مظلومین نداشته باشیم.
با این حال، هشدار در این زمینه با رویکردی دیگر لازم است و آن این که باید مواظب بود که این نوع تبلیغات و فشارها در روند همکاری و تعمیق روابط انقلاب اسلامی ایران با دیگر مبارزات آزادیبخش خلل وارد نکند. شاخص سنجش در این خصوص گسترش هر چه بیشتر سطح روابط و تعمیق همبستگی و افرایش همکاریهائی است که جمهوری اسلامی ایران میتواند و باید با جبهه مبارزات ضدامپریالیستی چه در خاورمیانه و چه در آمریکای لاتین و چه در هر نقطه دیگری از جهان داشته باشد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]